گرگ فقط یک دوست دارد:عقل و سیاستش گرگ یک دشمن دارد:اعتمادش یک هدف دارد:دریدن و نابود کردن گرگ یک زخم دارد:شلاق سرنوشت بر قلبش یک دوا بر زخم هایش دارد:زوزه یک عشق دارد:جفتش گرگ یک نفرت دارد:خیانت یک افتخار دارد:اصالتش گرگ یک میراث دارد:شعله های آتش یک علاقه دارد:کشتن گرگ یک حرف دارد:صداقت گرگ یک غم دارد:تنهایی گرگ یک جرم دارد:بی گناهی گرگ یک سلاح دارد:خشمش گرگ یک چیز را می شناسد:نابودی گرگ یک آشنا دارد:ماه گرگ یک قلب دارد که ان را نیز دریده گرگ یک منطق دارد:دریدن گرگ یک قانون دارد:زنده ماندن گرگ یک رنگ دارد:تاریکی گرگ یک روش دارد:جنگیدن و تنها ماندن و یک خاطره دارد:اولین خون ای خدا این حیوان مگر چیست؟ آوای وحش از قعر جنگل در گوشم فریاد کشید او فقط یک گرگ است........
نظرات شما عزیزان:
erfan
ساعت14:14---31 خرداد 1394
|